𝑴𝒚 𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

نمونه هایی از آثار خاک خورده!

#15

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم


در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم


چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟


انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم


از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم


ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم

#13


بزرگ شدن طبیعتی پیچیده است...
مانند زخم خوردن است ، تنها شدن
درحال حاضر بسیار دلتنگ هیولای زیر تختم هستم.... او از تمام دوستان واقعی ام واقعی تر بود!
خاطرات کودکی هایم را خوب به یاد میاورم 
خاطراتی که نقش اول آن تو بودی...
آه هیولای من حال من اینجایم و تو دیگر نیستی؛شاید گوشه و کنار مغزت را گردگیری کردی  و من را از یاد برده ای 
کاش آن زمان ها با تو قول انگشتی میدادم که مرا در میان شیار های مغزم به یاد اوری 
تو در زیر تختم حبس شده بودی و تاریکی میطلبیدی و من به دنبال جرئه ای نور بودم...
من صدای تپش های قلبت را میشنیدم ولی هیچ کس حتی وجودت را باور نداشت 
ما باهم فرق داشتیم ولی تو حداقل مرا درک میکردی،طرد شدنم را درک میکردی،بی کسیم را درک میکردی،درک میکردی که هیچ کس مرا نمیخواهد و همه دوستانم فیکی بیش نیستند!
هیولای من!
کاش برگردی و با آغوشی باز پذیرایت باشم،بر تو بوسه بزنم و ازت معذرت بخواهم بابت تمام تنهایی هایت،ازت معذرت بخواهم بابت تمام ترس های بی دلیلم!و به تو بگویم:هیولای من،من متاسفم:)

-آنه/فاطی؛

منبع: پاتوق نویسنده های K.J

#11

آدم های مشهوری هستند که خوشبخت اند، و آدم های خوشبخت زیادی هستند که زندگی‌های ناشناخته‌ای دارند و مشهور نیستند .خوشبختی نه نژادی است، نه مالی، اجتماعی، نه جغرافیایی. پس خوشبختی چیست و از چه چاه عمیقی می جوشد؟ عقل ما می‌گوید که خوشبختی شکلی از رضایتمندی ذهنی روانی است و 'اگر این حرف درست باشد- اقامتگاه منطقی آن باید در درون ذهن باشد.گفته‌اند ذهن این توانایی را دارد که از ماده فراتر برود. آیا در اشتباه هستیم اگر این تلقی را داشته باشیم که تحت هر شرایطی حتی در زندان می‌توان به رضایت‌مندی ذهنی دست یافت؟ 


تکه‌ای از کتاب: درباره‌ معنی‌ زندگی
نویسنده:|•ویل دورانت🎭•|

 

پی‌نوشت: راستش سنگین بود خودم هم نفهمیدم ولی جالب به نظر میاد!🗿

#𝟗

به راهی که اکثرمردم میروند شک کن چون اغلب مردم به جای فکر‌کردن تقلید میکنند از متفاوت بودن نترس انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است

#𝟔

 

ماری که نتواند پوست اندازی کند محکوم به مرگ است!
ذهنی که نگذارد عقایدش را تغییر دهند، ماهیت خود را از دست می‌دهد.

#𝟓

- آنکه تصمیم نمی‌گیرد محکوم است به حرکت نکردن، اشتباه نکردن، شکست نخوردن، ناراضی بودن، خشمگین بودن و این یعنی آرام آرام مردن!
و آنکه تصمیم می‌گیرد محکوم است به حرکت کردن، اشتباه کردن، شکست خوردن، پیدا کردن خودش و ساختن ورژن جدیدی از خودش؛ و این یعنی آرام آرام زنده شدن!

نویسنده: |•ناشناس🍁•|

#𝟒

- توی‌کتابِ‌ خانواده‌ی‌ پاسکوآل‌ دوآرته‌
یک جمله‌ هست‌ که‌ میگه: 
چه‌ منظره‌‌ی‌ غم‌ انگیزی‌ است‌ تماشای‌ مردمی‌ که منتظرند‌؛ خدا‌ همه‌ی‌ کار ها‌را‌ درست‌ کند!
نویسنده: |•ماه🌿•|

#𝟑

هیچ‌کس چشم به راه منِ دیوانه نبود
هرچه بر دَر زدم انگار کسی خانه نبود


راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییعِ من این‌قدر غریبانه نبود


سر به میخانه‌ی یادت زدم اما دیگر
جای لب های تو روی لبِ پیمانه نبود


در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوارِ تو این خانه‌ی ویرانه نبود


پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجازِ تو افسانه نبود

#𝟐

اینکه می‌بینی حاصل افسون توست
دسترنج هق هق مجنون توست


سوختم در آتش بیداد تو
ریختم هر قطره‌اش با یاد تو


ابر بودم تشنه ی لیلا شدم ،
بس که باریدم تو را دریا شدم


عشق اگر روزی تو را افسون کند ،
لیلی اش را تشنه ی مجنون کند
 

|پی‌نوشت: بله گزین گفته‌ های مولانا سنگینست!❤🌚|

#𝟏

اگر کسی با تندی تو را نصیحت، 
کرد، سخنش را قطع نکن،
چون در پشت تندی اش محبت
عمیقی قرار دارد...

مانند کسی نباش که ساعت زنگدار
را می شکند، فقط به جرم این که
او را بیدار کرده است...!
 

نویسنده: |•ناشناس🌱•|