𝑴𝒚 𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

نمونه هایی از آثار خاک خورده!

#𝟏

اگر کسی با تندی تو را نصیحت، 
کرد، سخنش را قطع نکن،
چون در پشت تندی اش محبت
عمیقی قرار دارد...

مانند کسی نباش که ساعت زنگدار
را می شکند، فقط به جرم این که
او را بیدار کرده است...!
 

نویسنده: |•ناشناس🌱•|

خـرگــوش هــا⦳ 𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 𝟏

چپتر اول و اینم یکی از قدیمی ترین رمان هایی که دارد خاک می‌خورد!

و البته مقدمه نسبتا جنجالیش @-@

نکته: لازم به ذکر که رمان در حال تایپ هستش و برای همین چپتر بعدی رو کی می‌دهم، خدا می‌داند!

مقدمه
راز چیست؟
آن رازی که در آن ساختمان شیشه بلند قرار دارد. رازی در میان دستان خون آلود دخترک... دستانی که با تمنا شیشه‌ای تار، که دید را مبهم می‌کند، آن را چنگ زده...
این چه رازی است که برایش قتل عام می‌شود... جنایت و انتقام سراسر شهر را فرا می‌گیرد...
رازی که پای جنایات را به شهر بازی می‌کند و بلند قامت ها با ماسک لبخند از آن پذیرایی می‌کنند و بساط ورودش را به شهر فراهم می‌کند...
شهری که هیچوقت روی خوشی ندیده... 
شهری که بار ها پس زده شده... بار ها رنج و درد را تحمل می‌کند، به امید دیدن یک پرتوی از روشنایی...
شهری دلشکسته اما پر از امید، میل به زنده ماندن در وجودشان جولان زده است...
این کلمات در ذهنشان ملکه شده است: اگر تاریکی نبود روشنایی دیگر معنا نداشت...
تنها دلخوشی این روز ها همین کلمات حک شده در ذهنشان بود... 
با تکیه به این افکار، بلند شدن، بلندشدن تا خودشان را از منجلاب خون آلود -که هیچ نقشی در وجود آن ندارند و نداشتند- بیرون بکشند... 
برایشان مهم نیست که قرار است چه به سرشان بیاید، به راهشان ادامه می‌دهند...
ادامه می‌دهند... برای زندگی شاد و به دور از هر گونه غم و حسرت و درد...

 

نویسنده: |•گیلدا نوربخش☘•|

خلاصه اولین رمان که منتشر می‌شود!

نام رمان: خرگوش ها (به اسمش نگانه نکنید ها!)

و اینک این خلاصه و شما!

خلاصه: این رمان داستانش حول محور پلیسی به نام دیوید هابز می‌چرخه که پرونده عجیب و غریبی به اون واگذار شده... اون در طی تحقیقاتش بر خلاف میلش از دانشجویی به نام مارکوس گلدمن کمک می‌گیره و مارکوس اینجا،‌ گندی می‌زنه که نمیشه جمعش کرد. بنابراین اون دو تا دست به دست هم میدن تا راز پرونده رو حل کنند...

حضوری جانانه!

سلام علیک! من ملقب به گوگوش خان تازه وارد دنیای بلاگیکس هستم و راستش رو بخواین... نویسنده هستم و اینک مبتدی هم نیستم! 

نمی‌خوام بگم حرفه‌ای هستم ولی اونقدر کار کردم که حداقل بدونم معنی رمان چیه و یک تجربه هایی دارم!

و اینجا بنده حاضرم تا رمان هام رو باهاتون به اشتراک بگذارم تا بخونیدش!

بعدا هم میام راجب رمان هام توضیح میدم چون حوصله کپی و بپر بپر ندارم!

تو یادداشت های گوشیم ذخیره‌اس:(